On Mode Of Coral

از روی ترس . . .

On Mode Of Coral

از روی ترس . . .

جایی برای نشستن روی سکوی سنگیه تاتر شهر نمانده است !

در این دنیای پست پر از فقر و مسکنت ، برای نخستین بار گمان کردم که در زندگی من یک شعاع آفتاب درخشید ــ اما افسوس ، این شعاع آفتاب نبود ، بلکه فقط یک پرتو گذرنده ، یک ستاره ی پرنده بود که به صورت یک زن یا فرشته به من تجلی کرد و در روشنایی آن یک لحظه ، فقط یک ثانیه همه ی بدبختیهای زندگی خودم را دیدم و به عظمت و شکوه آن پی بردم و بعد این پرتو در گرداب تاریکی که باید ناپدید بشود ،‌ دوباره ناپدید شد ــ نه ، نتوانستم این پرتو گذرنده را برای خودم نگه دارم.
 

/بوف کور / صادق هدایت

آیاس !

یادمه آیاس میگفت (آدم تا ازدواج نکنه بزرگ نمیشه  

بزرگ شدن تو یه آن اتفاق میفته ) 

خب از عاشق پیشه ای که واسه رسیدن به عشقش قید همه چیز و کسش رو زد شنیدن این حرف عجیب نیست

دیگه دیره

ممد همیشه میگفت : " قبل اینکه زن بگیری خوب دختر بازی کن تا دستت بیاد دنیای زنها" 

نتونستم