نوشتی نوشتی : " یه وقتایی یهو نه به آدمها جذب که دقیقن انگار به سمتشون پرت میشم
وقتای دیگه اما یه پرتاب کاملن برعکس، کنده میشم از همه و . . . . "
نوشتم : " اگه پرت شده ای هس پرت کننده ای هم باید باشه
برعکسشم همینه coral "
زیادات : مسئولیت نه پای پرتاب شده که پای پرتاب کننده ست ، میدونم که میدونی چی دارم میگم !
سلام وبلاگ خوبی داری ممنون میشم که سری هم به مابزنی واگه با تبادل لینک موافقی من رو لینک کن به عنوان دوراهک دانلودبعد بگو با چه اسمی لینکت کنم.
منتظرت هستم خدانگهدار
موافقم بات زیاد
خوشالم که دسودلت رف به آپ اونم امرو...آخه امشب...هیچی بیخیال
من دیگه آفتاب لب بومم
این کنده شدن ها و چسبیدن ها...
سرور من ، عزیز من ، قربانت بشوم
نکته داشت
یه وقتی هس...پرتاب کننده سوژه رو دس به دس میکنه / پا به پا میکنه/ در کمال بی رحمی نه پرتابش میکنه و نه نگهش میداره که معلوم نی که چی که دلش نشکنه که چی شه مثلا....
پرتاب شونده در چنین حالتی بدون <پرتاب شدن> از جاش پا شده -ضمن نگاهی به اطراف بای بای کنان صحنه رو ترک میکنه.
به این ترتیب.... :)
مرسی از نظرت
یه جاییش سعی خودم بود برای نشون دادن حتی نوع فکر کردن فرد مثلا در مقابل مادرش حتی یه جور دیگه فکر می کنه
تا اون طور که تو کارگاه یهنی این تفاوت گونه رفتاری حتی توی ذهنیاتش هم دخیله. اما قبول دارم که خوب در نیومد بالاخره تمرینه سیاه مشقه.مخصوصا اولش خوب نشد.
بازم ممنون
من موندمو عطرش
بعضی وقت ها پرتاب شونده خودش پرتاب کننده است!
نمیدونی ، دست خودت نیست ، نرفتی اگه یه بار بری دیگه نمی خوای برگردی ایران
من گیج شدم
شما کجایی؟
نی بزن کنار آتیش می چسبه .
گاهی هم پرت کننده یه ناظر بیرونیه و پرت شده و پرت شده علیه ، هر دو قربانی.