دور لبم گسه دهنم گسه . دور لبم . دهنم . گسه . چون . چون خودم گسم . چون روزام گسه . گس مث کونه ی خیار وقتی که از سر خورده باشیش . مث لبای داداش اون لکاته . گس مث روزای بچگی که تنها تو کوچه بازی میکردم .
گس
مث این روزای بی تو م که نمیدونم کجای دنیامی .
از گاز زدن خیار در یک پست آبدار
روزهایت با او نارنجی خرمالویی بود
بی او فقط خرمالویی
گس شدم...
بی خیالش، تو همون کوچه بچگی بمون.../
با عنوان میشه اوضاع رو فهمید..
بیرون دنیامه ، یعنی که هیچی ،بیخیال...اما نمیشه که...حرف حالیم نبوده از بچگی ، دست خودم که نیست زبون نفهم بودنم
هووووم ... عالی بود