دریا را گفتم:می خواهم با تو باشم,از تو باشم گفت: خواستن کافی نیست گفتم: بیاموز! گفت: اموختنی نیست گفتم:آیا به تو راهی هست؟ گفت: آری جای شو! گفتم:جامدم گفت: آب شو! گفتم :چگونه ؟ گفت: عاشقی؟! گفتم : آری گفت : پس آبی گفتم : راکدم گفت: پس با عشق بیگانه ای از من دور شو دور شدم موجی زد سهمگین... صدایم کرد و گفت اگر آب نیستی خاک باش تا با من باشی تا با تو باشم تا در تو باشم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
در کوریون دیدمت
تو چه فیلسوف چه بی فیلسوف
محشری
می گم راستی نظر قبلی من رسید ؟
گیجی آرام و قرار میآره، درست مث مستی
بیا مرا بخوان
سخت در همم
نه مرهم دارم نه محرم
سخت درهمم
اشفته حالی را چاره چه توان کرد
درد را چطور
قصه چیست
هذیان های مرا نادیده بگیر که از 1000 هم فراتر رفته _ درجه ی تب من _
عاشقش نشو...یه روز دیدی مجبور شدی به رسم رفاقت تعارفش کنی به رقیب!
این تصمیم ماست که چگونه نگاه کنیم؟ یادت هست یکی از درسهات فارسی دبیرستان را...میگفت کاریز خوش دارد خیال کند....سبز باشی
هم میشه واسه خاطر ماربورو گیج زد هم واسه عشق یه طرفه
گیج می زنم
به مهر
واقعا یکی از سخت ترین چیزای دنیاس
به خدا خیلی سخته ...
ممنون که هستی / با لخند
دریا را گفتم:می خواهم با تو باشم,از تو باشم
گفت: خواستن کافی نیست
گفتم: بیاموز!
گفت: اموختنی نیست
گفتم:آیا به تو راهی هست؟
گفت: آری جای شو!
گفتم:جامدم
گفت: آب شو!
گفتم :چگونه ؟
گفت: عاشقی؟!
گفتم : آری
گفت : پس آبی
گفتم : راکدم
گفت: پس با عشق بیگانه ای
از من دور شو
دور شدم
موجی زد سهمگین...
صدایم کرد و گفت اگر آب نیستی خاک باش تا با من باشی
تا با تو باشم
تا در تو باشم